به گزارش مشرق، راهپیمایی عظیم میلیونها مسلمان بهسوی کربلا، صرفا یک نمایش قدرت، بیعت تاریخی و وفاداری به ارزشهای انسانی، هجرت و تحول از درون، بیزاری و نفرت از قاتلان و ظالمان، محبتورزی عاشقانه بدون چشمداشت به زائران، یکی شدن رنگها و یکسان شدن جایگاههای اجتماعی و علمی و دهها مفهوم انسانی دیگر نبود، بلکه پیام گفتمان جهانی در بر داشت که اندیشههای پلید و ساختگی و ضدبشری را در شوک عظیمی فرو برد.
امپراتوری رسانهای غرب خاموش شد یا به دنبال حاشیهسازی و تحریف برآمد. نمادهای دیکتاتوری، تکفیریگری و دستپروردههای استعمار در انزوا قرار گرفت و تلاشهای مأیوسانه برای لکهدار کردن این تابلوی زیبای جهانی در رسانههای خود کردند و سپس پوزش خواستند.
اوج نفرت و تنفر برای آنکه این پرچم انسانی و میلیونی به خون آغشته شود توسط داعش و در حله عراق به اجرا درآمد و آخرین کاروانهای ایرانی را هدف قرار دادند.
ریشه، تفکر و حامیان داعش و تروریسم تکفیری بر هیچکس پنهان نیست و اگرچه نفسهای آخر را میکشتند ولی با تکرار جنایت خود دهها شهید و زخمی از زائران ایرانی گرفتند. اگرچه بسیاری به این جنایت فجیع واکنش سیاسی و رسانهای نشان دادند تا دامن خود را از داعش مبّرا نشان دهند ولی این قسم دروغ باورکردنی نیست. آیا درحالیکه در ظاهر جامعه جهانی و بسیاری از مدعیان، داعش را مظهر تروریسم میدانند و درحالیکه داعش بهجز کینهورزی و دشمنی با پیروان اهلبیت (ع) به دنبال اظهار قدرت عملیاتی در عمق مناطق شیعی است، کدام پاسخ، شایسته زائران شهید است؟
آیا داعش نیازمند یک گوشمالی علنی و قدرتمندانه و پیامرسان نبود؟ و فقط باید در حد یک محکومیت رسانهای و دیپلماتیک متوقف میشد؟
هم قوانین انسانی و هم قوانین اسلامی و هم قوانین بینالمللی، مشروعیت پاسخ و دفاع مشروع را مورد تأکید قرار میدهند و چنانچه به تعداد شهدا و مجروحین این جنایت داعش، مراکز تجمع، ادوات، مراکز فرماندهی و انبارهای مهمات و امکانات داعش در عراق توسط ابزارهای نظامی ایران و با هماهنگی دولت عراق هدف قرار میگرفتند، چه میشد؟
این اقدام نهتنها از وجاهت قانونی و انسانی برخوردار بود و جایگاه بیتردید ایران در مبارزه با تروریسم تکفیری را مورد تأکید قرار میداد و از تأیید گستره وسیعی از افکار عمومی جهانی برخوردار بود، بلکه پیامهای روشنی به بازیگران نقابدار منطقهای و فرامنطقهای میداد.
نمیتوان به اقدام داعش که فقط به کشتار زائران ایرانی که حاوی پیام ویژهای است و آن را از بوقها و زبان حامیان تروریسم شنیدهایم، با بیتحرکی پاسخ داد.
این درست است که پاسخ غیرمستقیم به داعش در صحنههای نبرد موصل و تلعفر و حلب شرقی و غوطه غربی و شرقی دمشق داده میشود، ولی داعش و حامیان آن در شرایط ویژه کنونی باید پاسخ مستقیم و علنی را نه با گوشهای خود که در مغز استخوان احساس کنند.
راهبرد پاسخ غیرمستقیم در بسیاری از تحولات و در طی سه دهه گذشته، ضرورت و کارآمدی کافی داشته ولی زمانی که چیزی جز پاسخ مستقیم، تولید بازدارندگی نمیکند، تاکتیک پاسخ باید تغییر کند.
داعش و حامیان تروریسم باید و به شکل علنی احساس کنند که عبور از خطوط قرمز، هزینههای غیرقابلتحمل و مرگبار، دربردارد. پاسخ سیاسی و رسانهای و دیپلماتیک تولید بازدارندگی نمیکند و پاسخ غیرمستقیم، پیام روشن دربرندارد و تنها راه مؤثر، فرصتساز و مولد بازدارندگی، پاسخ محکم، علنی و فلجکننده است.
کد خبر 660774
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۸
- ۰ نظر
- چاپ
داعش و حامیان تروریسم باید و به شکل علنی احساس کنند که عبور از خطوط قرمز، هزینههای غیرقابلتحمل و مرگبار، دربردارد.
منبع: فارس